بعد از آلبوم ناامید کننده “چه آتش ها” با صدای همایون شجریان و آهنگسازی علی قمصری ، آلبومی بسیار زیبا با صدای همایون شجریان منتشر شده است به نام “نه فرشته ام نه شیطان” با آهنگسازی تهمورث پورناظری. نمیخواهم بحث حاشیه ای داشته باشم ولی تلفیق کردن موسیقی صرفاً به معنی استفاده از همزمان سازهای غربی و سنتی نیست و مسلماً نیازمند دقت بیشتری است. به هرحال آلبوم “چه آتش ها” به عنوان موسیقی ای تلفیقی در کنار آلبوم “نه فرشته ام نه شیطان” به نظر من حرفی برای گفتن ندارد و این دو آلبوم موسیقی تلفیقی قابل مقایسه نیستند. مسلماً متوجه شده اید که من از کدام آلبوم بسیار لذت برده ام! به همین دلیل در نظر گرفتم برخلاف رویه وبلاگم ۲ موسیقی از آلبوم “نه فرشته ام نه شیطان انتخاب کنم”. “کولی” و “چرا رفتی” هر دو با شعرهایی از سیمین بهبهانی بسیار زیبا هستند که برایتان انتخاب کرده ام و در ادامه مطلب برای دانلود آماده است. موسیقی های زیبای دیگری نیز در این آلبوم وجود بنابراین حتماً آن را بخرید یا از بیپ تونز با قیمت ارزان تر نسبت به بازار به صورت قانونی دانلود کنید.

دانلود موسیقی “کولی” با کیفیت ۳۲۰kbps و زمان ۵:۱۵ دقیقه و حجم ۹٫۱۵ مگابایت

دانلود موسیقی “چرا رفتی” با کیفیت ۳۲۰kbps و زمان ۵:۱۷ دقیقه و حجم ۱۰٫۵۵ مگابایت

———— متن موسیقی کولی – شعر از سیمین بهبهانی

رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟آتش چرا فسرده؟
خاموش مانده اینک خاموش تا همیشه
چشم سیاه چادر با این چراغ مرده
دشت و شب و سیاهی وان غول گربه کز دور
رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی
دستان مهربانش یک قطره ناسترده
در گیسوی تو نشکفت آن بوسه لحظه لحظه
این شب نداشت-آری_الماس خرده خرده
بازی کنان زگویی خون می فشاند و می گفت
روزی سیاه چشمی سرخی به ما سپرده
می رفت گرد راهش از دود آه تیره
نیلو فرانه در باد پیچیده تاب خورده
سودای همرهی را گیسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود یک تار مو نبرده

—————————————-

متن موسیقی چرا رفتی از سیمین بهبهانی

چرا رفتی، چرا؟- من بی قرارم
به سر، سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟
نه هنگام گل و فصل بهارست؟
نه عاشق در بهاران بی قرارست؟
اگر جانت ز جانم آگهی داشت
چرا بی تابیم را سهل انگاشت؟
کنار خانه ی ما کوهسارست
ز دیدار رقیبان برکنارست
چو شمع مهر خاموشی گزیند
شب اندر وی به آرامی نشیند
بیا با هم شبی آنجا سرآریم
دمار از جان دوری ها برآریم
خیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود
دل دیوانه را دیوانه تر کن
مرا از هر دو عالم بی خبر کن