متن تصنيف در جهان ديگري و ...
باز گویی در جهان دیگری هستم
لحظهی دیدار نزدیک است
باز من دیوانهام مستم
باز میلرزد دلم دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های نخراشی به غفلت گونهام را تیغ
آی نپریشی صفای زلفکم را دست
و آبرویم را نریزی دل!
ای نخورده مست
لحظهی دیدار نزدیک است
زندهیاد مهدی اخوان ثالث
ای دل بلا ای دل بلا ای دل بلایی
بس در سر زلف بتان جا کردی ای دل
ما را میان خلق رسوا کرده ای دل
غافل مرا از فکر فردا کرده ای دل
تا از کجا ما را تو پیدا کرده ای دل
روزم سیه حالم تبه کردی تو کردی
ای دل بسوزی هر گنه کردی تو کردی
ای دل بلا ای دل بلا ای دل بلایی
ای دل سزاواری که دایم مبتلایی
از مایی آخر خصم جان ما چرایی
دیوانه جان آخر چئی کار کجایی
مجنون شوی دیوانه ام کردی تو کردی
از خویشتن بیگانه ام کردی تو کردی
.
عماد خراسانی
مشهد1321
چون ساغربشکسته ام
درخون دل بنشسته ام
بگسسته ام ازعالمی
بامهرتوپیوسته ام
چو اسیر دام توام
رام توام ،ای محرم رازم
منم آن شمعی که زشب
تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
بی گناهم بده پناهم
که از موی تو آشفته ترم
کن نگاهی به خاک راهی
ای سایه ی لطفت به سرم
چه کنم ؟ عشقی غیر از تو نخواهم
به خدا محنت ریزد ز نگاهم
امیدم کو؟ جدا از او
پر پر شده ام ، خاکستر شده ام
آزارم کن ، چو چشم خود ، بیمارم کن
من ز جفایت دلشادم
از غم عشقت خرسندم
از همه عالم بگسستم
تا که به مهرت پا بندم
عشق و امید صفایی
ای عشق من چه بلایی
کی ز وفا جانب ما باز آیی
چو اسیر دام توام
رام توام ای محرم رازم
منم آن شمعی که زشب
تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
شعر نواب صفا
آهنگ زنده یاد پرویز یاحقی
هــای هــای ، هــای هــای ، دل تنــگ مــن
هــای هــای ، هــای هــای ، دل تنــگ مــن
پیش دوست ، پیش دوست ، شـده ننـگ مــن
ره کجاست جانم، ره کجاست، پای لنگ مـن
ره کجاسـت ، ره کجاسـت ، پـای لنـگ مــن
.....
هــای هــای ، هــای هــای ، دل تنــگ مــن
پیش دوست ، پیش دوست ، شـده ننـگ مــن
ره کجاست جانم، ره کجاست، پای لنگ مـن
ره کجاسـت ، ره کجاسـت ...